دردت به جانم نازنین
زیباترین عشق زمین
جانم، نبینم دردِ تو
دستان خشک و سرد تو
رویای من باران من
دنیای من ای جان من
گشتی تو بیمار ای طبیب!
یا می دهی من را فریب؟!
کِی در توان یک مَرَض
آید به سویت ای نفس
زندان شود بر جانِ تو
یا پژمرد ریحان تو
این شیرِ اکنون در قفس
بر می کَنَد نسل مرض
ریزد ز طاووسم پری
آتش کشم هر قیصری
هرشب دعایت می کنم
دل، خاک پایت می کنم
امید دارم بر خدا
از جا شوی فردا جدا
با شور و حال و شیطنت
رختت نمایی بر تنت
ریزی به هم تو شهر را
شیرین کنی این دهر را
ای ,تو ,من ,جانم ,کنمامید ,پایت ,به جانم ,خاک پایت ,کنمدل، خاک ,دعایت می ,پایت می
درباره این سایت